شاخه سرخ ارغوان به قلم اعظم افتخاری
پارت بیست
زمان ارسال : ۱۵۲ روز پیش
زمان تخمینی مطالعه : کمتر از 7 دقیقه
ارغوان خودش هم نمیدانست چِش شده که این اندازه ضعیف گشته و گریه امانش نمیدهد. او به خود اجازه داد تا دستان ارغوان را لمس کند. به آرامی دست او را که روی صورتش گذاشته بود جدا کرد. پهنای صورتش از اشک خیس و گونههایش چون گلِ شبنم خورده، تر شده بود.
در حال بارگذاری ادامهی پارت هستیم. مشاهده ادامهی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.
لطفا کمی صبر کنید ...
با تشکر از صبر و شکیبایی شما
یانا
00اگه خیرِ به آرزوی دلشون برسن